نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





 

 

 

سکوت دردناک است اما در سکوت است که همه چیز شکل می گیرد

 

 

و در زندگی ما لحظه هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 11:57 | يك نظر |







 

دلتنگ مباش ، من قلبم را سایه بان دلت کردم و چشمانم را در


انتظار دیدنت

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 11:12 | نظر بدهید |







 

 


سوز دلـــم نشنیدی و از بام قلبم پر زدی

رفتی تو از کـــوی مـــن و بر قلب من خنجر زدی


من ماندم و یک کوله بار از خاطره در خـــــــاطرم 

چشم انتظار بر درگهم شاید که روزی در زنی

 

 


               


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 10:46 | نظر بدهید |







 

بعضی وقتها دنبال بهونه مـــــــــــــــــــــــــیگردم که

بــــــــــــــــــــــــــــــگه نـــــــــــــــــــــــــــــرو

مـــــــــــــــــــــــنم بــــــــــــمونــــم 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 10:35 | نظر بدهید |







 

 



؟؟؟به کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدامین گناه


؟!!!عـــــــــــــــــــــــــــــــــــاشق بودنم


؟!!!یا بیش از حـــــــــــــــــــــــــــــــــــد عاشق بودنم


 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 10:31 | نظر بدهید |







 

 

 . . .خاطرات نه سر دارند و نه ته …بی هوا می آیند تا خفه ات کنند


 . . . !میرسند گـــــــــــــــــــــاهی وسط یک فـــکر


. . .گــــــــــاهی وسط یک خیابـــــــــــان

 
 . . .سردت می کنند . داغت میکنند


 . . .رگــــــــ خـوابت را بلدند . . . زمینت می زنند


 . . .خــــــــــــــــــــــاطراتـــــــــــــ تمام نمی شوند


!!! تــــــــــــــــــمامت می کنـــــــــــــــــــــــــــند


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 10:19 | نظر بدهید |







 

 

 

یک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت


چهار فصل من بهار بود ، حــــــــــــــــــیف / باد پائیزی بهارم را گرفت


اعتباری داشتم در پیش عــــــــــــــشق / با نگاهی ، اعتبارم را گرفت

 

عشق یا چیزی شبیه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 10:16 | نظر بدهید |







 

.

.

.

عــشــــــق یعنی وقتی هزار دلیل برای رفتن هست


هنوز دنبال یه بهونــــــــــــه‌ای که بمونی . . .

.

.

. 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 10:13 | نظر بدهید |







 

.

.

.

 . . .دوستت دارم ، رازیست که ، در میان حنجره ام دق میکند وقتی که نیستی

. 

.

. 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 10:11 | نظر بدهید |







 

 

.

 

.

.

دوری از این دیده ، اما باز یادت میکنم / حرمت این آشنایی فرش راهت میکنم

 . . .در فراقت ، غم حصار خنده هایم را شکست / باز هم از انتهای دل صدایت میکنم

.

.

.


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 10:8 | نظر بدهید |







 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 20:47 | نظر بدهید |







 

 

 

به نام ستاره ی شب تاریکم ،
یک شب خــــــــوب   تو آسمون ،
یک ستاره چــــــــــــــــــــشمک زنون ،
خندید و گفت کنارتم تا آخــرش تا پای جون ،
ستاره ی قشنگـــــی بود آروم و ناز و مهربون ،
ستاره شد عـــــــــشق منو منم شدم عاشق اون ،
اما زیاد طول نکشید عـــــــــــــــشق منو ستاره جون ،
ماهه اومد ســـــــــــــــــــــــتاره رو دزدید و برد نا مهربون ،
ستاره رفت با رفــــــــــــــــــــــــتنش
منم شدم بی هم زبون ،

حالا شبا به یاد اون چـــــــــــــــــــــــــــــــــشم میدوزم به آسمون .

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 20:30 | نظر بدهید |







 

 

تقدیم به داداش جعفرم


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 20:11 | نظر بدهید |







 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 20:7 | نظر بدهید |







 

.

.

.

همه میگویند چشم را که بستی سخت است راه رفتن و یافتن راه ولی من چه ماهرانه وقتی چشمانم را میبندم مسیر رسیدن به تو را میابم و طی میکنم

.

.

. 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 20:2 | نظر بدهید |







 

.

.

.

.کنار آشیانه تو آشیانه میکنم 


.فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم


؟کسی سوال میکند ، به خاط چه زنده ای


 …من هم برای زندگـــــــــــــــی تورا بهانه میکنم

.

.

. 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:33 | نظر بدهید |







 

 

 

!!!چقدر سخته بدونی،اون که میخایش نمیمونه


که دلش یه جایی دیگه است و همه وجودش ماله اونه


چه بده برای اونکه جون میدی غریبه باشی،بگی میخام

 

باتو باشم … بگه میخام که نباشی

 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:29 | نظر بدهید |







 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:23 | نظر بدهید |







 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:22 | نظر بدهید |







 

من در این دلواپسی ها نشسته ام تنها

می خواهم با تو سخن بگویم

می خواهم باز چهره ات را با همان لبخند کودکانه ببینم

می خواهم هر چه انتهایش به اسم تو و یاد تو ختم می شود

شعر هایم ناتمام ماندند...اسیر دلتنگی شدم من

و خواب مرا به رویای با تو بودن می رساند

کاش خیابان های شلوغ سهم ما نبود

اما..غصه ای نخواهم خورد...اشکهایم را برای شانه های تو ذخیره خواهم کرد

حرف های ناتمامم را به روی دیوار قلبم حک می کنم و با دیدنت همه را تکمیل می کنم

پاییز از راه می رسد و ما دوباره به بودن و رسیدن به انتهای جاده ی سرنوشت می اندیشیم

 

  


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 12:32 | نظر بدهید |







 

 

وقتي دلم به درد مياد و کسي نيست به حرفهايم گوش کند

 وقتي تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است

وقتي احساس مي کنم دردمند ترين انسان عالمم... وقتي تمام عزيزانم با من غريبه مي شوند

 و کسي نيست که حرمت اشکهاي نيمه شبم را حفظ کند... وقتي تمام عالم را قفس مي بينم

بي اختيار از کنار آنهايي که دوسشان دارم.. بي تفاوت مي گذرد

 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 12:25 | نظر بدهید |







 

 

توراحس میکنم هردم


که با چشمان زیبایت مرا دیوانه ام کردی


من از شوق
تماشایت


نگاه از تو نمیگیرم


تو زیباتر نگاهم میکنی اینبار


ولی...افسوس
...این رویاست


تمام آنچه حس کردم،تمام آنچه میدیدم


تو با من مهربان بودی


واین رویا چه زیبا بود


ولی.... افسوس.... که رویا بود

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 12:19 | نظر بدهید |







 

بازآ


باز آ...
 
جانا به غريبستان چندين به چه می مانی؟
باز آ تو از اين غربت تا چند پريشانی

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم
يا نامه نمی خوانی يا راه نمی دانی

گر نامه نمی خوانی خود نامه تو را خواند
گر راه نمی دانی در پنجه ره دانی

باز آ که در آن مجلس قدر تو نداند کس
با سنگدلان منشين خود گوهر اين کانی

باز آ... 

  


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 12:3 | نظر بدهید |







 

 

 

 

 

نایت اسکین


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 12:16 | نظر بدهید |







 

نایت اسکین 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 12:10 | نظر بدهید |







 

 

خوشبختی من

 پیدا کردن "تو" از میان این همه
 . ضمیر بود
 
 
نایت اسکین
 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 12:8 | نظر بدهید |







 

 

 

،گربه عاشق کبوتر شد 
از گرسنگی مرد
 ، ولی به عشقش خیانت نکرد
تا بعد او پرنده بال برای پرواز داشته باشد

 

 

 

نایت اسکین


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 12:2 | نظر بدهید |







 

نایت اسکین 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:40 | نظر بدهید |







 

حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!


حمـاقـت یـعنـﮯ مـن کـه


اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوﮮ!


خـبری از دل تنـگـﮯ ِ تـو نمـی شود!


برمیگردم چـون


دلـتنـگـت مــی شــوم!!! 

 

 نایت اسکین


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:38 | نظر بدهید |







 

فرقـے نمـے کند !!

 

بگویم و بدانـے ...!


یا ...


نگویم و بدانـے..!


فاصله دورت نمی کند ...!!!


در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!


جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:


دلــــــــــــــم.....!!!  

 

نایت اسکین


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:34 | نظر بدهید |



صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 10 صفحه بعد