
تن تو ظهر تابستونو به یادم میاره
رنگ چشمای تو بارونو به یادم میاره
وقتی نیستی زندگی فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندونو به یادم میاره
(من نیازم تو رو هر روز دیدنه)
(از لبت دوست دارم شنیدنه)
(نفست شعر بلند بودنه)
(با تو بودن بهترین شعر منه)
تو بزرگی مث اون لحظه که بارون میزنه
تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه
تو مث خواب گل سرخی لطیفی مث خواب
من همونم که اگه بی تو باشه جون میکنه
تو مث وسوسه شکار یک شاپرکی
تو مث شوق رها کردن یک بادبادکی
تو همیشه مث یک قصه پر از حادثه ای
تو مث شادی خواب کردن یک عروسکی
تو قشنگی مث شکلایی که ابرا میسازن
گلای اطلسی از دیدن تو رنگ میبازن
نظرات شما عزیزان:
|